دولت مِهر با نشاني از مُهر بر پيشاني ، ندارد رحمي بر من زخمي.
دست به دعا سر به بالا گفتم چه كنم حضرت والا ؟ گفت خدا باش جدا از صفشان.
بند دلم باز شد از پند خدا.
به اميد فرجي گفتم به يك بسيجي نكنيد اينقدر جفا ، گفت مي كنيم آن هم در خفا !
بعدها فهميدم كه آن حكم جهاد است لكن در مسجدها بدين شكل كه اول دهندت غُسل و آخر دهندت عسل !
گويا حركيست ناب كه تازگي شده است باب.
پس از آن رفتم بيت آغا ( كه يك نقطه اش افتاده ) كه بر سر درش نوشته بود :
خامنه اي عنتر است ، دشمن او برتر است
گفتم آغا ! باز مي كنم تو را ، نترس ، اينبار دعا كه با آن ناز نگاه و بار گناه بروي در نار جهنم ليك بدون عشقت پگاه.
شرح واژه :
غسل : منظور آن كار است .
عسل : منظور آن مايع است.
ناز نگاه : اشاره به آن عكس حضرت آغا كه عشوه كرده است.
پگاه : بانوي ريشدار قم ، عشق اول آغا كه بعدها شكست عشقي حضرت شد.
No comments:
Post a Comment