Tuesday, February 9, 2010

سرانجام آب جوش را ريختم زمين و كو جن ؟

باورهاي ديني غلط ؛ جن و آب جوش

برخي از باورهاي غلطي كه بيشتر هم ديني هست جوري وارد زندگيمون ميشن كه وقتي بزرگتر شديم ، از فكر كردن به آنها خنده مان مي گيرد و البته خنده اي تلخ .

يكي از همين خرافه ها ، ماجراي جن و آب جوش هست . يادمه كه معلم ديني بهمون مي گفت كه هر وقت كه شير آب داغ و كلا هر وقت با آب جوش سر و كار داريد قبلش بايد يه بسم الله بگين مخصوصاً توي حموم چون تنها هستيد و خطر بيشتري داره .

مادربزرگ هم همين داستان ها رو مي گفت . يه روز دليلش رو از معلم ديني پرسيدم و گفت كه چون وقتي بسم الله ميگي ، جن ها ميرن كنار كه آب جوش روي سرشون نريزه ولي اگر نگي ، آب داغ ميريزه روي سرشون و اونوقت عصباني ميشن و ديگه دست از سرت بر نمي دارن و اينقدر اذيتت مي كنن تا ديوونه بشي و عقلت از سرت بره .

بعد از اين حرف معلم ديني ، هميشه قبل از ريختن آب داغ حمام بسم الله مي گفتم . دفعه اولي كه آب داغ حموم ريخت رو زمين اينقدر ترسيدم كه گريه ام گرفت و زودي اومدم بيرون و در حالي كه از سرما مي لرزيدم خودم رو خشك كردم . تا ماهها تو اين فكر بودم عجب شانسي داشتم كه اتفاقي نيافتاده .

اين اتفاق براي بار دوم رخ داد اما اينبار به اندازه دفعه قبلي نترسيدم ولي به هرحال فكرم اين بود كه الان ميان سراغم و دلهره داشتم. وقتي از حمام بيرون اومدم ، با خودم فكر كردم كه نكنه آقا معلم الكي ميگه ؟ چرا تا الان كه 2 بار بسم الله نگفتم چيزي نشده ؟ چرا همش بايد از اينكه يهو آب داغ بريزه زمين بايد بترسم ؟

با خودم گفتم كه ديگه اينبار كه رفتم مخصوصا آب رو ميريزم زمين !

چند روز بعد كه رفتم حمام ، اول از همه آب داغ رو باز كردم و مخصوصا همه جاي زمين ريختم و اونجا بود كه ترسم ريخته شد.

الان كه يادم مي افته ، فقط دارم اون معلم رو نفرين مي كنم.

No comments:

Post a Comment